منشا بیحجابی و بدحجابی در جوامع گوناگون، متفاوت بوده و تحلیل و بررسی علل این دو پدیده شوم ما را در شناخت و مبارزه با آن یاری میرساند. بحث در این مقوله باید از دو زاویه مورد بررسی قرار گیرد. بیحجابی در غرب که ارمغان صنعتی شدن کشورهای اروپایی است و در واقع با یک نوع صلاحدید اقتصادی صورت گرفت.
منشا بیحجابی و بدحجابی در جوامع گوناگون، متفاوت بوده و تحلیل و بررسی علل این دو پدیده شوم ما را در شناخت و مبارزه با آن یاری میرساند. بحث در این مقوله باید از دو زاویه مورد بررسی قرار گیرد. بیحجابی در غرب که ارمغان صنعتی شدن کشورهای اروپایی است و در واقع با یک نوع صلاحدید اقتصادی صورت گرفت. به این معنا که جامعه غرب برای استفاده از کار ارزان و کارآیی بیشتر تصمیم گرفت از زنان که تا آن روز تنها خانواده را اداره میکردند و تدابیر عاطفی و تربیتی داشتند، استفاده کند و آنها را به صحنه اقتصاد راه دهد.
چنین زنانی برای استفاده از ماشینهای صنعتی و کار در کارخانهها و کارگاهها نیاز به آزادی جسمی داشتند واعضا و جوارح آنها باید آزادانه در خدمت صنعت قرار میگرفت. از این رو حجاب را که مانعی بر سر راه فعالیتهای بدنی خویش میدیدند، کنار گذاشتند و تمامی آرمانهای اعتقادی خود را به پای صنعت ذبح کردند. در واقع انقلاب صنعتی اروپا اولین ثمرهاش بدحجابی زنان بود. در این جوامع، زن هویت اصلی خویش را از دست داده و ارزش او به مقدار توانایی جسمیاش در خدمت به اقتصاد بود. واژههایی مثل همسر، مادر و یار همدل و همراه دیگر قداستی نداشته و همگی جای خود را به واژه "کارگر" دادند. اما در کشورهای جهان سوم و بویژه کشورهای اسلامی، عدم حجاب پیامد اقتصاد نوین نبود و موضوع، مهمتر از غرب است. یکی از نویسندگان مینویسند: "استعمارگران اولین قدمی که در مستعمره خود بر میدارند، تهاجم فرهنگی است که برای نابودی فرهنگ ملت مورد ستم میباشد، زیرا تنها چیزی که ملیت مستعمره را از استعمارگر جدا میکند، فرهنگ است. فرهنگ مرز جدایی با دشمن است. فرهنگ است که به یک ملت هویت و شخصیت مستقل میدهد و..." بدحجابی و بیحجابی در کشورهای جهان سوم (در حال توسعه) و بویژه کشورهای اسلامی پیامد تهاجم فرهنگی استعمارگران تاریخ بود. حجاب براساس اینکه شعاردینی و بیانگر اعتقادات مذهبی بود و از طرفی هویت ملی یک ملت را مینمایاند، همواره هدف اصلی دشمنان بود. در واقع دشمنان با رواج بدحجابی به ریشهکن کردن اعتقادات واندیشههای دینی پرداخته و فرهنگ غیردینی خود را جایگزین فرهنگ دینی و الهی مردم دینباور میکنند تا آنان را چونان بردههای حلقه به گوش رام کنند و از امکانات انسانی واقتصادی آنان حداکثر استفاده را بکنند. در همین زمینه "مستر همفر" جاسوس استعمار انگلیس در کشورهای اسلامی به عنوان یک راهکار سیاسی برای پیشبرد اهداف شوم خود نقاط قوت کشورهای اسلامی را شناخته و درصدد تضعیف این ارزشها بر میآید. او در خاطرات سیاسی خود به عنوان یکی از نقاط قوت مسلمانان مینویسد: "زنانشان در حجاب سختی هستند که فساد به آنها راه نمییابد." برای از بین بردن این نقطه قوت سفارش به رواج بدحجابی شده است. او مینویسد: "باید زنان را تشویق کنیم که عبا و چادر از سر بیفکنند.. و آنگاه که زن عبا از سر بیفکند، جوانان را تشویق کنیم که به سوی آنان بروند تا فساد در میانشان افتد. در ابتدا باید زنان غیرمسلمان عبا از سر بردارند تا زنان مسلمان نیز سر در پی آنان نهند." استعمارگران برای اسلامزدایی و مبارزه با فرهنگ اصیل و ناب اسلامی، مهرههای خودباخته را شناسایی کرده و آنان را در پستهای اصلی و کلیدی کشورهای اسلامی قرار میدهند. برای مثال "کمال آتاتورک" برای نابود کردن فرهنگ اسلامی در ترکیه برگزیده شد و رضاخان برای ایران، که مذهب رسمی آنشیعه بود. آتاتورک با تغییرخط مردم ترکیه به خط لاتین و تغییر پوشش و ارزشها موفق شد از ترکیه، کشوری خودباخته و وابسته سازد، به گونهای که امروزه ورود یک بانوی با حجاب و پایبند به باورهای دینی در مجلس ترکیه مورد اعتراض قرار میگیرد. رضاخان اگرچه اقدام به کشف حجاب کرد و در برههای از زمان به مردم مظلوم ایران و بویژه متدینان ایرانی ظلم بسیاری روا داشت، ولی با روشنگریهای روحانیت و غیرتمندی دینباوران ایرانی این قانون با شکست مواجه شد و حجاب، همچنان به عنوان فرهنگ والا که نمادی از اندیشه اسلامی- انسانی است، در جامعه حاکم شد. دین مبین اسلام همواره دعوتگر زن به سوی کمال و رشد و بالندگی است، آنچه با دین اسلام سازگاری ندارد، حضور بیپروا و بی قید و بند زن در جامعه است، زیرا این حضور بستر مناسبی برای رشد زمینههای ضد ارزشی و ضد اخلاقی خواهد شد و تاکید بر حجاب و عفاف بهترین راه برای پاکسازی جامعه و ساختن جامعهای سالم است.